جدول جو
جدول جو

معنی پیش فروش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیش فروش کردن
(هََ عْ عَ)
پیش فروختن. فروختن پیش از مهیا شدن و حاضر آمدن مال یاغله. بها ستدن قبل از فرا رسیدن و آماده شدن جنس
لغت نامه دهخدا
پیش فروش کردن
فروختن قبل از مهیا شدن مال یا غله
تصویری از پیش فروش کردن
تصویر پیش فروش کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش فروش شدن
تصویر پیش فروش شدن
فروختن پیش از مهیا شدن و حاضر آمدن جنس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
تقصيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
Default
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
par défaut
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
डिफॉल्ट करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
پیش فرض کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
ডিফল্ট সেট করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
kuweka chaguo-msingi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
varsayılan yapmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
기본값 설정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
デフォルト設定する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
להגדיר ברירת מחדל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
по умолчанию
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
mengatur default
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
voreingestellt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
standaard instellen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
predeterminar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
predefinire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
padrão estabelecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
ustawić domyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
встановити за замовчуванням
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیش فرض کردن
تصویر پیش فرض کردن
ตั้งค่าตามค่าเริ่มต้น
دیکشنری فارسی به تایلندی